معنی فارسی batiking
B2فرایند رنگآمیزی پارچه به روش باتیک با استفاده از الگوها و تکنیکهای خاص.
The process of dyeing cloth with a wax-resist method to create designs.
- NOUN
example
معنی(example):
باتیک کردن یک هنر باستانی است که شامل رنگ آمیزی پارچه میشود.
مثال:
Batiking is an ancient art form that involves dyeing fabric.
معنی(example):
او در اوقات فراغت خود به باتیک کردن به عنوان یک راه خلاقانه میپردازد.
مثال:
She enjoys batiking during her free time as a creative outlet.
معنی فارسی کلمه batiking
:
فرایند رنگآمیزی پارچه به روش باتیک با استفاده از الگوها و تکنیکهای خاص.