معنی فارسی batteryman

B2

مرد بتری، فردی در صنعت یا کارگری که مسئول کارهایی با تجهیزات و ماشین‌آلات صنعتی است.

A person in an industrial or labor role responsible for handling machinery and equipment.

example
معنی(example):

مرد بتری مطمئن شد که تجهیزات آماده هستند.

مثال:

The batteryman made sure the equipment was ready.

معنی(example):

او به عنوان یک مرد بتری در کارخانه کار می‌کرد.

مثال:

She worked as a batteryman in the factory.

معنی فارسی کلمه batteryman

: معنی batteryman به فارسی

مرد بتری، فردی در صنعت یا کارگری که مسئول کارهایی با تجهیزات و ماشین‌آلات صنعتی است.