معنی فارسی battle-front
B2جبهه نبرد، نقطهای در جنگ که مبارزات در آنجا رخ میدهد و نیروهای نظامی در آنجا مستقر هستند.
The area where fighting takes place in a war.
- NOUN
example
معنی(example):
سربازان برای دفاع از جبهه نبرد آماده شدند.
مثال:
The soldiers prepared to defend the battle-front.
معنی(example):
گزارشهای خبری اغلب شرایط را در جبهه نبرد توصیف میکنند.
مثال:
News reports often describe the conditions at the battle-front.
معنی فارسی کلمه battle-front
:
جبهه نبرد، نقطهای در جنگ که مبارزات در آنجا رخ میدهد و نیروهای نظامی در آنجا مستقر هستند.