معنی فارسی battlescarred
B2زخمی از نبرد، به جراحتها یا اثرات جنگ اشاره دارد، میتواند به افراد یا مکانها اطلاق شود.
Having marks or damage from the experience of battle; can refer to people or places.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چشمانداز زخمی از نبرد داستانی از درگیری را بیان میکرد.
مثال:
The battlescarred landscape told a story of conflict.
معنی(example):
کهنهسرباز زخمی از نبرد تجربیات خود از جنگ را به اشتراک گذاشت.
مثال:
The battlescarred veteran shared his experiences of war.
معنی فارسی کلمه battlescarred
:
زخمی از نبرد، به جراحتها یا اثرات جنگ اشاره دارد، میتواند به افراد یا مکانها اطلاق شود.