معنی فارسی baza
B1 /ˈbɑːzə/بازار یا مکانی عمومی برای خرید و فروش کالاهایی که معمولاً به صورت دست ساز و محلی لفافه میشود.
A market or public place for buying and selling goods, often featuring handmade or local products.
- noun
noun
معنی(noun):
Any of three species of small, crested hawks in the genus Aviceda.
example
معنی(example):
آنها از طریق بازار رفتند و از کالاهای دست ساز لذت بردند.
مثال:
They walked through the baza, admiring the handmade goods.
معنی(example):
بازار شلوغ بود و فروشندگان محصولات تازه میفروختند.
مثال:
The baza was bustling with vendors selling fresh produce.
معنی فارسی کلمه baza
:
بازار یا مکانی عمومی برای خرید و فروش کالاهایی که معمولاً به صورت دست ساز و محلی لفافه میشود.