معنی فارسی bding
B1یک اصطلاح مربوط به فعالیتهای چندگانه یا کاری است که در حال انجام است.
A present participle used to refer to ongoing tasks or activities.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال حاضر بر روی وظایف مختلف bding میکند.
مثال:
He is currently bding on various tasks.
معنی(example):
ضروری است که به طور مؤثر در یک تیم bding کنیم.
مثال:
It's essential to be bd'ing productively in a team.
معنی فارسی کلمه bding
:
یک اصطلاح مربوط به فعالیتهای چندگانه یا کاری است که در حال انجام است.