معنی فارسی be at pains to do something
B2تلاش و دقت خاصی به خرج دادن برای انجام کاری.
To make a strong effort to do something.
- IDIOM
example
معنی(example):
او در تلاش بود تا قوانین را به وضوح توضیح دهد.
مثال:
He was at pains to explain the rules clearly.
معنی(example):
او در تلاش است تا همه چیز برای این رویداد کمال باشد.
مثال:
She is at pains to ensure everything is perfect for the event.
معنی فارسی کلمه be at pains to do something
:
تلاش و دقت خاصی به خرج دادن برای انجام کاری.