معنی فارسی be caught short
B2به موقعیت ناخوشایند یا ناراحتکنندهای اشاره دارد که فرد نیاز ضروری دارد ولی به آن نیاز پاسخ نمیدهد.
To be in a difficult situation, typically financially, unexpectedly and unprepared.
- IDIOM
example
معنی(example):
او بدون پول نقد وقتی که نیاز به خرید غذا داشت، متوقف شد.
مثال:
He was caught short without any cash when he needed to buy food.
معنی(example):
آنها در طول سفر متوقف شدند و مجبور شدند پول قرض بگیرند.
مثال:
They were caught short during the trip and had to borrow money.
معنی فارسی کلمه be caught short
:
به موقعیت ناخوشایند یا ناراحتکنندهای اشاره دارد که فرد نیاز ضروری دارد ولی به آن نیاز پاسخ نمیدهد.