معنی فارسی be in the wars
B1درگیر بودن با مشکلات و چالشهای مختلف، به ویژه در شرایط دشوار.
To be in a difficult situation or facing many problems.
- IDIOM
example
معنی(example):
او همیشه بعد از جر و بحث در جنگ بود.
مثال:
He was always in the wars after the argument.
معنی(example):
او به تازگی با تمام مشکلاتش در جنگ بوده است.
مثال:
She had been in the wars lately with all her problems.
معنی فارسی کلمه be in the wars
:
درگیر بودن با مشکلات و چالشهای مختلف، به ویژه در شرایط دشوار.