معنی فارسی be like a kid in a candy store
B2این عبارت برای توصیف وضعیتی به کار میرود که شخصی بسیار خوشحال و excited است و نمیتواند تصمیم بگیرد که از بین گزینههای مختلف چه انتخاب کند.
To be extremely happy and excited in a situation where there is a lot to choose from.
- IDIOM
example
معنی(example):
وقتی به فروشگاه اسباببازی وارد شد، مثل یک بچه در فروشگاه آبنبات بود.
مثال:
When he entered the toy shop, he was like a kid in a candy store.
معنی(example):
او وقتی نانوایی جدید را دید، مثل یک بچه در فروشگاه آبنبات بود.
مثال:
She was like a kid in a candy store when she saw the new bakery.
معنی فارسی کلمه be like a kid in a candy store
:
این عبارت برای توصیف وضعیتی به کار میرود که شخصی بسیار خوشحال و excited است و نمیتواند تصمیم بگیرد که از بین گزینههای مختلف چه انتخاب کند.