معنی فارسی be living on borrowed time

B2

زندگی در زمان قرضی، به معنی احساس کردن اینکه فرد به طور موقت در یک وضعیت بحرانی به سر می‌برد و هر لحظه ممکن است نتایج منفی به بار بیاید.

To live in a situation where one's survival or well-being is precarious or at risk.

example
معنی(example):

پس از حادثه، او احساس کرد که در زمان قرضی زندگی می‌کند.

مثال:

After the accident, he felt like he was living on borrowed time.

معنی(example):

او می‌داند که با مشکلات سلامتی‌اش در زمان قرضی زندگی می‌کند.

مثال:

She knows she’s living on borrowed time with her health issues.

معنی فارسی کلمه be living on borrowed time

: معنی be living on borrowed time به فارسی

زندگی در زمان قرضی، به معنی احساس کردن اینکه فرد به طور موقت در یک وضعیت بحرانی به سر می‌برد و هر لحظه ممکن است نتایج منفی به بار بیاید.