معنی فارسی belizean
B1وابسته به کشور بلیز یا فرهنگ آن.
Relating to Belize, its people, or their culture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرهنگ بلیز غنی و متنوع است.
مثال:
Belizean culture is rich and diverse.
معنی(example):
غذای بلیزی به خاطر طعمهای منحصر به فردش شناخته شده است.
مثال:
The Belizean food is known for its unique flavors.
معنی فارسی کلمه belizean
:
وابسته به کشور بلیز یا فرهنگ آن.