معنی فارسی be not about to do something
B2به معنای عزم یا نداشتن نیت برای انجام کاری است.
To have no intention of doing something; not ready to act.
- IDIOM
example
معنی(example):
من قصد ندارم اجازه دهم او شغل من را بگیرد.
مثال:
I am not about to let him take my job away.
معنی(example):
او بعد از تمام این مدت قصد ندارد نظرش را عوض کند.
مثال:
She is not about to change her mind after all this time.
معنی فارسی کلمه be not about to do something
:
به معنای عزم یا نداشتن نیت برای انجام کاری است.