معنی فارسی be old enough to be someone's father
B1کسی باید سن و سالی داشته باشد که به عنوان پدر فرد دیگری در نظر گرفته شود.
To be of an age sufficient to be a father to another person.
- IDIOM
example
معنی(example):
او به اندازهای بزرگ است که میتواند پدر کسی باشد.
مثال:
He is old enough to be someone's father.
معنی(example):
در ۴۰ سالگی، او قطعاً به اندازهای بزرگ است که میتواند پدر کسی باشد.
مثال:
At 40, he is definitely old enough to be someone's father.
معنی فارسی کلمه be old enough to be someone's father
:کسی باید سن و سالی داشته باشد که به عنوان پدر فرد دیگری در نظر گرفته شود.