معنی فارسی be on the lash

B2

به معنای نوشیدن الکل و خوش‌گذرانی، به ویژه به‌طور مداوم.

To be drinking alcoholic beverages excessively, often socially.

example
معنی(example):

آنها تمام آخر هفته در حال نوشیدن بودند.

مثال:

They were on the lash all weekend.

معنی(example):

بعد از یک هفته سخت، او تصمیم گرفت با دوستانش به خوش‌گذرانی بپردازد.

مثال:

After a tough week, he decided to be on the lash with his friends.

معنی فارسی کلمه be on the lash

: معنی be on the lash به فارسی

به معنای نوشیدن الکل و خوش‌گذرانی، به ویژه به‌طور مداوم.