معنی فارسی be on someone's own head
B2به معنای این است که عواقب یک عمل یا تصمیم به عهده خود فرد است.
Indicates that the consequences of an action or decision are the person's own responsibility.
- IDIOM
example
معنی(example):
اگر تصمیم به پذیرش آن ریسک بگیری، این مسئولیت بر دوش خودت خواهد بود.
مثال:
If you decide to take that risk, it will be on your own head.
معنی(example):
کار کردن تا دیروقت بر عهده خودش است؛ او انتخاب کرده که این کار را انجام دهد.
مثال:
Working late is on his own head; he chose to do it.
معنی فارسی کلمه be on someone's own head
:به معنای این است که عواقب یک عمل یا تصمیم به عهده خود فرد است.