معنی فارسی be one's brother's keeper

B2

به معنای مسئولیت داشتن در قبال شخصی دیگر، به ویژه اعضای خانواده.

To be responsible for the well-being of someone else.

example
معنی(example):

من موظف نیستم که نگهبان برادرم باشم.

مثال:

I don't have to be my brother's keeper.

معنی(example):

ما همیشه نگهبان برادر خود نباید باشیم، اما باید در زمان نیاز به او کمک کنیم.

مثال:

We should not always be our brother's keeper, but we must help him when in need.

معنی فارسی کلمه be one's brother's keeper

:

به معنای مسئولیت داشتن در قبال شخصی دیگر، به ویژه اعضای خانواده.