معنی فارسی be out of luck

B2

بدشانسی آوردن یا در موقعیتی قرار گرفتن که دیگر گزینه‌ای وجود ندارد.

To be in a situation where you do not have what you need or to be unfortunate in your circumstances.

example
معنی(example):

من کیف پولم را فراموش کردم، بنابراین امروز بدشانس هستم.

مثال:

I forgot my wallet, so I'm out of luck today.

معنی(example):

اگر آخرین اتوبوس را از دست بدهی، بدشانس خواهی بود.

مثال:

If you miss the last bus, you will be out of luck.

معنی فارسی کلمه be out of luck

: معنی be out of luck به فارسی

بدشانسی آوردن یا در موقعیتی قرار گرفتن که دیگر گزینه‌ای وجود ندارد.