معنی فارسی be out of one's element

B1

در جای خود نبودن به معنای اینکه فرد در موقعیت یا محیطی قرار دارد که با آن آشنا نیست و احساس راحتی نمی‌کند.

To be in a situation or environment that one is not familiar with or comfortable in.

example
معنی(example):

او در مهمانی احساس می‌کرد که در جای خودش نیست زیرا کسی را نمی‌شناخت.

مثال:

At the party, she felt out of her element because she didn't know anyone.

معنی(example):

او در کلاس ریاضی پیشرفته احساس راحتی نمی‌کرد.

مثال:

He was out of his element in the advanced math class.

معنی فارسی کلمه be out of one's element

:

در جای خود نبودن به معنای اینکه فرد در موقعیت یا محیطی قرار دارد که با آن آشنا نیست و احساس راحتی نمی‌کند.