معنی فارسی be out of there
B1بهترین راه حل این است که فوراً یک مکان را ترک کنید.
To leave a particular location quickly or promptly.
- IDIOM
example
معنی(example):
وقتی طوفان شروع شد، میدانستیم که باید سریعاً از آنجا برویم.
مثال:
When the storm started, we knew we had to be out of there quickly.
معنی(example):
او تصمیم گرفت که بهتر است قبل از اینکه اوضاع بدتر شود، از آنجا خارج شود.
مثال:
She decided it was best to be out of there before things got worse.
معنی فارسی کلمه be out of there
:
بهترین راه حل این است که فوراً یک مکان را ترک کنید.