معنی فارسی be well out of

B2

خارج شدن از شرایط نامساعد یا مشکل‌آفرین به شکل مثبت.

To be fortunate to avoid or escape from a difficult or undesirable situation.

example
معنی(example):

فکر می‌کنم مارک از آن سرمایه‌گذاری بد به خوبی خارج شده است.

مثال:

I think Mark is well out of that bad investment.

معنی(example):

او از آن رابطه سمی به خوبی خارج شده بود.

مثال:

She was well out of that toxic relationship.

معنی فارسی کلمه be well out of

: معنی be well out of به فارسی

خارج شدن از شرایط نامساعد یا مشکل‌آفرین به شکل مثبت.