معنی فارسی be well rid of
B1رهایی از چیزی که ناخوشایند یا بیفایده است.
To be free from something unwanted or burdensome.
- IDIOM
example
معنی(example):
پس از نظافت، آنها از تمامی زبالهها به خوبی رهایی یافتند.
مثال:
After the cleanup, they were well rid of all the garbage.
معنی(example):
خوشحالم که از آن خودروی قدیمی به خوبی راحت شدم.
مثال:
I'm glad to be well rid of that old car.
معنی فارسی کلمه be well rid of
:
رهایی از چیزی که ناخوشایند یا بیفایده است.