معنی فارسی be-whiskered

B2

دارای سبیل، معمولاً به حیوانات اشاره دارد.

Having whiskers; often used to describe animals, particularly cats.

example
معنی(example):

مرد سالخورده، با ریش خاکستری بلند، دارای سبیلی بلند بود.

مثال:

The old man was be-whiskered, with a long, gray beard.

معنی(example):

گربه‌های با سبیل بلند معمولاً بسیار دوست‌داشتنی به حساب می‌آیند.

مثال:

Be-whiskered cats are often considered to be quite adorable.

معنی فارسی کلمه be-whiskered

: معنی be-whiskered به فارسی

دارای سبیل، معمولاً به حیوانات اشاره دارد.