معنی فارسی beach bum
B1شخصی که بیشتر وقت خود را در سواحل میگذرانند و به فعالیتهای ساحلی میپردازد.
A person who spends most of their time at the beach.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who relaxes frequently on the beach.
example
معنی(example):
او یک آدم ساحلی است که عاشق استراحت کردن در کنار اقیانوس است.
مثال:
He is a beach bum who loves to relax by the ocean.
معنی(example):
آدم ساحلی بودن میتواند یک راه سرگرمکننده برای گذراندن تابستان باشد.
مثال:
Being a beach bum can be a fun way to spend the summer.
معنی فارسی کلمه beach bum
:
شخصی که بیشتر وقت خود را در سواحل میگذرانند و به فعالیتهای ساحلی میپردازد.