معنی فارسی beakless
B1بدون نوک، به حالتی اطلاق میشود که موجودی یا شیء فاقد نوک باشد.
Lacking a beak or mandible, typically referring to birds.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پرنده به خاطر یک آسیب بدون نوک بود.
مثال:
The bird was beakless due to an injury.
معنی(example):
در حالت بدون نوک، پرنده برای غذا خوردن دچار مشکل شد.
مثال:
In a beakless state, the bird struggled to eat.
معنی فارسی کلمه beakless
:
بدون نوک، به حالتی اطلاق میشود که موجودی یا شیء فاقد نوک باشد.