معنی فارسی beamishly

B1

به معنای با شادی و بشاشی، نشان‌دهنده علاقه و هیجان عمیق.

In a cheerful or lively manner; expressing enthusiasm.

example
معنی(example):

او با شوق و ذوق به سوال پاسخ داد.

مثال:

She answered the question beamishly, excited to be involved.

معنی(example):

او با شادی درباره پروژه جدیدش صحبت کرد.

مثال:

He spoke beamishly about his new project.

معنی فارسی کلمه beamishly

: معنی beamishly به فارسی

به معنای با شادی و بشاشی، نشان‌دهنده علاقه و هیجان عمیق.