معنی فارسی beamingly

B1

به معنای با شادی و لبخند درخشان، نشان‌دهنده خوشحالی عمیق.

In a radiant or joyful manner; expressing extreme happiness.

example
معنی(example):

او با چشمانی شاد به او نگاه کرد.

مثال:

He looked at her beamingly, filled with happiness.

معنی(example):

کودک با خوشحالی به خانواده‌اش دست تکان داد.

مثال:

The child waved beamingly at his parents.

معنی فارسی کلمه beamingly

: معنی beamingly به فارسی

به معنای با شادی و لبخند درخشان، نشان‌دهنده خوشحالی عمیق.