معنی فارسی bearableness

B1

قابل تحمل بودن، ویژگی یک وضعیت یا شرایط که امکان تحمل آن وجود داشته باشد.

The quality of being bearable or tolerable.

example
معنی(example):

زمانی که با چالش‌های سخت مواجه می‌شویم، یک نوع قابل تحمل بودن وجود دارد.

مثال:

There is a certain bearableness when facing tough challenges.

معنی(example):

قابل تحمل بودن وضعیت با گذشت زمان بهتر شد.

مثال:

The bearableness of the situation improved with time.

معنی فارسی کلمه bearableness

: معنی bearableness به فارسی

قابل تحمل بودن، ویژگی یک وضعیت یا شرایط که امکان تحمل آن وجود داشته باشد.