معنی فارسی beared
B1فعل حالت نشان دادن یا بروز دادن چیزی.
To have shown or exposed something, often used in emotional contexts.
- VERB
example
معنی(example):
او احساساتش را در طول سخنرانی بروز داد.
مثال:
He beared his emotions during the speech.
معنی(example):
او بار انتظارات را تحمل کرد.
مثال:
She beared the weight of expectations.
معنی فارسی کلمه beared
:
فعل حالت نشان دادن یا بروز دادن چیزی.