معنی فارسی beasthood

B1

موجودیت، حالت یا وضعیت تبدیل به موجودی وحشی یا هیولا.

The quality or state of being a beast.

example
معنی(example):

او هنگام تغییر، احساسی از موجودات را تجربه کرد.

مثال:

He felt a sense of beasthood when he transformed.

معنی(example):

افسانه‌ای از موجودیت‌هایی صحبت کرد که قدرت می‌بخشید.

مثال:

The legend spoke of a beasthood that granted power.

معنی فارسی کلمه beasthood

: معنی beasthood به فارسی

موجودیت، حالت یا وضعیت تبدیل به موجودی وحشی یا هیولا.