معنی فارسی beastily

B1

به طور وحشیانه، به روش موجودی وحشی یا بی‌رحم.

In a brutal or savage manner.

example
معنی(example):

اقدامات او در طول مبارزه به طرز وحشیانه‌ای تهاجمی بود.

مثال:

His actions were beastily aggressive during the fight.

معنی(example):

غرش‌های وحشیانه در سراسر غار طنین‌انداز شد.

مثال:

The beastily roars echoed through the cave.

معنی فارسی کلمه beastily

: معنی beastily به فارسی

به طور وحشیانه، به روش موجودی وحشی یا بی‌رحم.