معنی فارسی beat someone to the punch
B2پیشی گرفتن از کسی در انجام کاری، به ویژه در شرایط رقابتی.
To take action before someone else, particularly in a competitive situation.
- IDIOM
example
معنی(example):
من میخواستم اول از او خواستگاری کنم، اما او قبل از من این کار را انجام داد.
مثال:
I wanted to ask her out first, but he beat me to the punch.
معنی(example):
اگر میخواهید آخرین بلیط را بگیرید، باید قبل از دیگران اقدام کنید.
مثال:
If you want to get the last ticket, you need to beat someone to the punch.
معنی فارسی کلمه beat someone to the punch
:
پیشی گرفتن از کسی در انجام کاری، به ویژه در شرایط رقابتی.