معنی فارسی bebog

B1

سر و صدا کردن، شلوغ کردن، نشان‌دهنده هیجانی است که در جمع وجود دارد.

To make noise or to create a commotion; often associated with excitement.

example
معنی(example):

کودکان با هیجان در مهمانی شروع به سر و صدا کردند.

مثال:

The children began to bebog with excitement at the party.

معنی(example):

جالب است که هنگام جشن سر و صدا کنیم.

مثال:

It's fun to bebog while celebrating.

معنی فارسی کلمه bebog

: معنی bebog به فارسی

سر و صدا کردن، شلوغ کردن، نشان‌دهنده هیجانی است که در جمع وجود دارد.