معنی فارسی becapped

B1

حالت یا وضعیت چیزی که با درپوش پوشانده شده است.

Having been covered or sealed with a cap.

example
معنی(example):

بطری به طور ایمن becapped شده بود تا از ریختن جلوگیری شود.

مثال:

The bottle was becapped securely to avoid spills.

معنی(example):

اطمینان حاصل کنید که همه ظروف قبل از حمل و نقل becapped شده‌اند.

مثال:

Ensure the containers are all becapped before shipping.

معنی فارسی کلمه becapped

: معنی becapped به فارسی

حالت یا وضعیت چیزی که با درپوش پوشانده شده است.