معنی فارسی becircled
B1به معنای احاطه شدن یا دور شدن با چیزی، معمولاً به طور دایرهای.
Enclosed or surrounded in a circular manner.
- VERB
example
معنی(example):
گلها با یک روبان زیبا احاطه شده بودند.
مثال:
The flowers were becircled with a beautiful ribbon.
معنی(example):
گروه در حین جشن توسط دوستانشان احاطه شده بود.
مثال:
The group was becircled by their friends during the celebration.
معنی فارسی کلمه becircled
:
به معنای احاطه شدن یا دور شدن با چیزی، معمولاً به طور دایرهای.