معنی فارسی becloaked
B1پوشیده شده، معمولاً بهطور کامل یا با جنبهای از راز و جاذبه.
Covered or concealed, often suggesting mystery or elegance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شخص پوشیده در سایهها به آرامی حرکت کرد.
مثال:
The becloaked figure moved silently in the shadows.
معنی(example):
او در لباس پوشیدهاش حس رمزآلود و زیبا احساس کرد.
مثال:
She felt mysterious and elegant in her becloaked attire.
معنی فارسی کلمه becloaked
:
پوشیده شده، معمولاً بهطور کامل یا با جنبهای از راز و جاذبه.