معنی فارسی becloaking
B1پنهان کردن یا کتمان کردن یک چیزی به ویژه هویت یا وضعیت.
The act of concealing or hiding something, especially identity.
- VERB
example
معنی(example):
جاسوس از یک دستگاه برای پنهان کردن هویت خود استفاده کرد.
مثال:
The spy used a device for becloaking his identity.
معنی(example):
فناوری پنهانسازی هنوز در حال توسعه است.
مثال:
The technology of becloaking is still in development.
معنی فارسی کلمه becloaking
:
پنهان کردن یا کتمان کردن یک چیزی به ویژه هویت یا وضعیت.