معنی فارسی beclogged

B1

وضعیتی که در آن یک سیستم یا مسیر به دلیل موانع یا زباله‌ها غیرقابل عبور می‌شود.

Blocked or obstructed, typically referring to pipes or conduits.

example
معنی(example):

سینک گرفته است و نیاز به تعمیر دارد.

مثال:

The sink is beclogged and needs to be fixed.

معنی(example):

لوله‌ها به دلیل سال‌ها بی‌توجهی مسدود شده‌اند.

مثال:

The pipes are beclogged from years of neglect.

معنی فارسی کلمه beclogged

: معنی beclogged به فارسی

وضعیتی که در آن یک سیستم یا مسیر به دلیل موانع یا زباله‌ها غیرقابل عبور می‌شود.