معنی فارسی beclout

B1

نفوذ یا قدرت تأثیرگذاری بر دیگران.

To gain influence or power over others.

example
معنی(example):

او سعی کرد در صحنه اجتماعی نفوذ پیدا کند.

مثال:

She tried to beclout herself in the social scene.

معنی(example):

داشتن ارتباطات می‌تواند به شما کمک کند تا به دیگران نفوذ کنید.

مثال:

Having connections can help you beclout others.

معنی فارسی کلمه beclout

: معنی beclout به فارسی

نفوذ یا قدرت تأثیرگذاری بر دیگران.