معنی فارسی becluster

B1

خوشه‌بندی کردن یا جمع کردن موارد مشابه در یک گروه.

To group items or data together based on similarities.

example
معنی(example):

داده‌ها وقتی به این شکل گروه‌بندی می‌شوند تمایل به خوشه‌بندی دارند.

مثال:

The data tend to becluster when grouped in this way.

معنی(example):

ستاره‌ها در آسمان شب به نظر می‌رسد که در مناطق خاصی خوشه‌بندی می‌شوند.

مثال:

The stars in the night sky seem to becluster in certain areas.

معنی فارسی کلمه becluster

: معنی becluster به فارسی

خوشه‌بندی کردن یا جمع کردن موارد مشابه در یک گروه.