معنی فارسی becoward

B1

بزدل، کسی که از مواجهه با خطر یا چالش‌ها می‌ترسد و اغلب از مسئولیت‌ها فرار می‌کند.

A person who shows cowardice or a lack of courage.

example
معنی(example):

او نمی‌خواست در برابر دوستانش یک بزدل شود.

مثال:

He did not want to become a becoward in front of his friends.

معنی(example):

بزدل بودن می‌تواند منجر به از دست دادن فرصت‌ها شود.

مثال:

Being a becoward can lead to missed opportunities.

معنی فارسی کلمه becoward

: معنی becoward به فارسی

بزدل، کسی که از مواجهه با خطر یا چالش‌ها می‌ترسد و اغلب از مسئولیت‌ها فرار می‌کند.