معنی فارسی becumber

A2

بیکامبر به معنای درگیر کردن یا موجب زحمت دیگری شدن.

To burdensome or trouble others, especially with one's own problems.

example
معنی(example):

او نمی‌خواست دوستانش را با مشکلاتش درگیر کند.

مثال:

He did not want to becumber his friends with his problems.

معنی(example):

مهم است که دیگران را وقتی احساس بدی دارید درگیر نکنید.

مثال:

It is important not to becumber others when you are feeling down.

معنی فارسی کلمه becumber

: معنی becumber به فارسی

بیکامبر به معنای درگیر کردن یا موجب زحمت دیگری شدن.