معنی فارسی bedarken

B1

تاریک کردن، به معنای سیاه‌کردن و یا کم‌نور شدن یک محیط.

To cause something to become dark or less light.

example
معنی(example):

طوفان به سرعت شروع به تاریک کردن چشم‌انداز کرد.

مثال:

The storm began to bedarken the landscape quickly.

معنی(example):

با فرو افتادن شب، ابرها آسمان را تاریک کردند.

مثال:

As night fell, the clouds bedarkened the sky.

معنی فارسی کلمه bedarken

: معنی bedarken به فارسی

تاریک کردن، به معنای سیاه‌کردن و یا کم‌نور شدن یک محیط.