معنی فارسی bedboard
A2تختهای که زیر تشک قرار میگیرد و از آن پشتیبانی میکند.
A board that supports a mattress and forms part of a bed frame.
- NOUN
example
معنی(example):
تختهی تخت به پشتیبانی از تشک کمک کرد.
مثال:
The bedboard helped support the mattress.
معنی(example):
آنها تختهی تخت را برای هرگونه آسیب بررسی کردند.
مثال:
They checked the bedboard for any damages.
معنی فارسی کلمه bedboard
:
تختهای که زیر تشک قرار میگیرد و از آن پشتیبانی میکند.