معنی فارسی bedead

B2

اصطلاحی قدیمی برای اشاره به مرگ یا مرگبار بودن.

An archaic term referring to causing death or describing someone as dead.

example
معنی(example):

مرده‌کردن کسی به معنای محکوم کردن او به مرگ است.

مثال:

To bedead someone is to condemn them to die.

معنی(example):

عبارت مرده‌کردن در زبان مدرن به ندرت استفاده می‌شود.

مثال:

The phrase bedead is rarely used in modern language.

معنی فارسی کلمه bedead

: معنی bedead به فارسی

اصطلاحی قدیمی برای اشاره به مرگ یا مرگبار بودن.