معنی فارسی bedeaf

B1

به معنای ناشنوا شدن یا از دست دادن شنوایی به دلیل عوامل مختلف.

To cause to become deaf; to make someone unable to hear.

example
معنی(example):

او پس از سال‌ها قرار گرفتن در معرض موسیقی بلند، شروع به ناشنوا شدن کرد.

مثال:

He began to bedeaf after years of exposure to loud music.

معنی(example):

شرایط خاصی می‌تواند به مرور زمان فردی را ناشنوا کند.

مثال:

Certain conditions can bedeaf an individual over time.

معنی فارسی کلمه bedeaf

: معنی bedeaf به فارسی

به معنای ناشنوا شدن یا از دست دادن شنوایی به دلیل عوامل مختلف.