معنی فارسی bediapered
A2عمل پوشک کردن نوزاد، به حالت قبلاً انجامشده اشاره میکند.
Having had a diaper placed on; being diapered.
- VERB
example
معنی(example):
نوزاد قبلاً پوشک شده و آماده خواب است.
مثال:
The baby is already bediapered and ready for bed.
معنی(example):
باید ببینی او چقدر سریع میتواند پوشک شود.
مثال:
You should see how quickly he can get bediapered.
معنی فارسی کلمه bediapered
:
عمل پوشک کردن نوزاد، به حالت قبلاً انجامشده اشاره میکند.