معنی فارسی bediapering
B1عملیت پوشک کردن نوزاد، فرایند تغییر پوشک.
The act of putting a diaper on a baby.
- VERB
example
معنی(example):
پوشک کردن نوزاد گاهی اوقات میتواند دشوار باشد.
مثال:
Bediapering a baby can be tricky at times.
معنی(example):
آنها در حال پوشک کردن او هستند.
مثال:
They are bediapering him right now.
معنی فارسی کلمه bediapering
:
عملیت پوشک کردن نوزاد، فرایند تغییر پوشک.