معنی فارسی bedlamizing

B1

ایجاد هرج و مرج و بی‌نظمی در یک مکان.

The act of causing a disruption, disorder, or noisy confusion.

example
معنی(example):

با خنده‌های بلندشان کتابخانه ساکت را به هم ریخته بودند.

مثال:

They were bedlamizing the quiet library with their loud laughter.

معنی(example):

بچه‌ها در زمین بازی به هم ریختگی به وجود آوردند.

مثال:

The kids were bedlamizing the playground.

معنی فارسی کلمه bedlamizing

: معنی bedlamizing به فارسی

ایجاد هرج و مرج و بی‌نظمی در یک مکان.