معنی فارسی bedrabble

B1

روشی برای توصیف یک پوشش تخت که معمولاً شلوغ و رنگارنگ به نظر می‌رسد.

A covering for a bed that appears messy and colorful.

example
معنی(example):

رنگ‌های درخشان سطح تخت را با بی‌نظم پوشاند.

مثال:

The bedrabble covered the bed with bright colors.

معنی(example):

او یک بی‌نظم تخت انتخاب کرد که با پرده‌هایش هماهنگ بود.

مثال:

She chose a bedrabble that matched her curtains.

معنی فارسی کلمه bedrabble

: معنی bedrabble به فارسی

روشی برای توصیف یک پوشش تخت که معمولاً شلوغ و رنگارنگ به نظر می‌رسد.